به در و دیوار هم بزنی، همونی هست که همیشه بوده، تقلا و تلاش فایده ای نداره، شانست مثل یه گروه خونی است که در وجودت هست، فرار کردن و این چیزها نمیارش، فقط مجبوری تسلیم باشی، چون لااقل اذیت نمیشی و بهش عادت میکنی، حالا برای بعضی ها این زمانش هر روزه هست برای بعضی ها هم یکماهه یا دوماهه و الی آخر. بالاخره شانس و اقبال هم فقط بلده یقه تو را بگیره، فقط زورش به تو میرسه ولاغیر. هرچی ناله کنی، داد بزنی، گریه کنی، بیشتر بدبیاری میاری. بهتره همون اول بوسش کنی و بهش خوشامد بگی و خیال خودت را راحت کنی. مثل یه مهمان ناخوانده باهاته و ول کن هم نیست. جالب تر اینه که همیشه مثل" آش نخورده و دهان سوخته " هستی. کسی هم حرفت را باور نمیکنه به زمین و زمان بکوب، میگند نه، همونی که ما میگیم، بابا ترابخدا، به دین قسم، به امام قسم، اصلا نمیارش، باز باید بریزی تو درون خودت و آروم و یواش رد بشی و خودت بدی دست روزگار. هرچه آید خوش آید این هم نصیب ما بوده، حالا بدتر نشه، بقیه ش پیشکش.
تاریخ: شنبه 20 ارديبهشت 1393برچسب:شانس، اقبال، بدبیاری,
ارسال توسط ناصر پیکری